قد تحاول الوصول إلى هذا الموقع من مستعرض آمن موجود على الخادم. يرجى تمكين البرامج النصية وإعادة تحميل هذه الصفحة.
متابعة
الدخول
Toggle navigation
صفحه نخست
درباره ما
وب سایت صدور فتوا
نبش عالیجناب مفتی
دانشنامه سنت
يبدو أن JavaScript غير مُمكن على المستعرض. الرجاء تشغيل JavaScript والمحاولة مرة أخرى.
فتاوى بن باز
محدد حالياً
مرور بر اساس شماره جلد
مرور بر اساس هدف
الفبايي لغت نامه
الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء
>
فارسی
>
فتاوى بن باز
طبق بر شمارۀ جلد ورق زدن
>
جلد سوم
>
هشدارهای مهم بر آنچه که شيخ محمد علي الصابوني در بارۀ صفتهاى خداوند عز وجل نوشته است
>
نسبت دادن تأويل صفات به سلف به هیچ وجه درست نیست
نسبت دادن تأويل صفات به هیچ وجه به سلف درست نیست..
(
شماره بخش 3
;
صفحه 75
)
نسبت دادن تأويل به اهل سنت هرگز درست نیست بلکه آن خلاف مذهب آنهاست بلکه تأويل به
اشاعره
وسائر اهل بدعت که نصوص را بر غیر جهت آن تاویل کردند نسبت داده میشود.
اما مثالهای را که برادر
صابونی
برای تأويل نزد اهل سنت آورده او را در آن حجتی نیست وكلام آنها در آن از باب تأويل نیست بلکه آن از باب توضیح معنى وبر طرف کردن ابهام واشتباه از بعض مردم در معنای آن است. وپاسخ آن این است: اما فرمودۀ خداوند متعال:
ﮃ
ﮞ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯺ
ﱊ
ﮣ
ﮎ
ﮤ
ﯲ
ﰖ
ﯟ
ﮥ
ﮛ
ﰶ
ﭾ
ﱇ
ﭣ
فراموش كردند خدا را پس خدا فراموش ساخت ايشانرا
پس مراد از(نسيان) فراموشی (نسيان) فراموشی در فرمودۀ خداوند متعال نیست:
ﮢ
ﮥ
ﭲ
ﮤ
ﭔ
ﭞ
ﮨ
ﭕ
ﮒ
ﮤ
ﯢ
ﮥ
ﭟ
ﯦ
ﭧ
ﮩ
ﮃ
ﮞ
ﯲ
ﰖ
ﯜ
ﮬ
ﭔ
ﰙ
ﰞ
ﰠ
ﰘ
و نيست پروردگار تو فراموش كار
ودر فرموده خداوند متعال:
ﱌ
ﰟ
ﯣ
ﭞ
ﰠ
ﭷ
ﮤ
ﰌ
ﭭ
ﭥ
ﭘ
ﮧ
ﯯ
ﯔ
ﮤ
ﰣ
ﰖ
ﭰ
ﯢ
ﯢ
ﮥ
ﭡ
ﮞ
ﰟ
ﯣ
ﮢ
ﮥ
ﮧ
ﯰ
ﯔ
ﮤ
ﮉ
ﯵ
ﮬ
ﰤ
ﰙ
ﰜ
ﰟ
ﰘ
در كتابي که غلط نكند پروردگار من و نه فراموش سازد
بلکه آن معناى دارد و(نسيان) فراموشی ثابت شده برای او معناى دیگر دارد، پس فراموشی ثابت شده در این فرمودۀ خداوند متعال:
ﮃ
ﮞ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯺ
ﱊ
ﮣ
ﮎ
ﮤ
ﯲ
ﰖ
ﯟ
ﮥ
ﮛ
ﰶ
ﭾ
ﱇ
ﭣ
فراموش كردند خدا را پس خدا فراموش ساخت ايشانرا
مراد از آن ترک کردن آنها در گمراهی شان واعراض کردن خداوند از آنهاست بسبب اینکه اوامر او را ترک واز دین او اعراض نمودند وآن را تکذیب کردند. ونسيان نفي شده از خداوند متعال همان نسيان است که بمعنى غفلت است، پس خداوند سبحانه وتعالی از این منزّه است بدلیل كمال علم وكمال بصيرت او به احوال بندگانش وإحاطۀ او به همۀ امور وشئون آنها، پس او زنده وپاینده است وهرگز او را کسالت وخواب نمی گیرد وفراموش نمی کند وغافل نمیشود وخداوند از این برتر ومنزه است، وبدین ترتیب دانسته میشود که تفسير نسيان وفراموشی به ترك در فرمودۀ خداوند متعال:
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮊ
ﮥ
ﰌ
ﱐ
ﰠ
ﭙ
ﰱ
ﮡ
ﮒ
ﮤ
ﮢ
ﮥ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮉ
ﮟ
ﰌ
ﱐ
ﰠ
ﭙ
ﮣ
ﰌ
ﭽ
ﰱ
ﭟ
ﮤ
ﰹ
ﱈ
ﰣ
ﰱ
ﮗ
ﰰ
ﭿ
ﭲ
ﮙ
ﰠ
ﮐ
ﭞ
ﭟ
ﮤ
ﰹ
ﱈ
ﰪ
ﭬ
ﭤ
ﯔ
ﮤ
ﭗ
ﱊ
ﭲ
ﰴ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﮓ
ﯫ
ﭟ
ﰟ
ﭔ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮊ
ﭦ
ﮨ
ﯞ
ﰝ
ﮢ
ﮥ
ﯔ
ﮤ
ﮍ
ﱈ
ﮛ
ﮠ
ﮡ
ﱇ
ﮓ
ﯫ
ﰴ
ﮤ
ﮐ
ﰘ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﮩ
ﰹ
ﱈ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﭔ
ﰖ
ﮢ
ﮥ
ﯔ
ﮤ
ﭙ
ﱉ
ﭦ
ﰟ
ﰣ
ﰱ
ﮡ
ﮓ
ﯫ
ﭖ
ﮢ
ﯔ
ﱈ
ﯚ
ﰠ
ﯚ
ﮥ
ﮛ
ﰶ
ﭾ
ﱇ
ﭤ
ﮃ
ﮞ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯺ
ﱊ
ﮣ
ﮎ
ﮤ
ﯲ
ﰖ
ﯟ
ﮥ
ﮛ
ﰶ
ﭾ
ﱇ
ﭣ
مردان منافق و زنان منافق بعض ايشان از جنس بعضاند ميفرمايند بكار ناپسنديده و منع ميكنند از كار پسنديده و ميبندند دستهاي خود را فراموش كردند خدا را پس خدا فراموش ساخت ايشانرا
(
شماره بخش 3
;
صفحه 76
)
آیت، از باب تأويل نیست وليكن از باب تفسير نسيان در این مقام بمعنای لغوي آن است زیرا كلمۀ نسيان مشترک است معنای آن بحسب موارد استعمالش فرق می کند چنانکه علمای تفسير - رحمهم الله - این را بیان کرده اند حافظ
ابن کثیر
- رحمه الله - در معناى آيت:
ﮃ
ﮞ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯺ
فراموش كردند خدا را
گفته است: يعنی یاد خدا را فراموش کردند، فنسيهم: يعنی با آنها معامله ورفتار کسی را کرد که آنها را فراموش کرده باشد مانند این فرمودۀ خداوند متعال:
ﮢ
ﮥ
ﭕ
ﰠ
ﯛ
ﭰ
ﯰ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﯜ
ﮥ
ﮡ
ﱇ
ﮀ
ﮤ
ﮂ
ﮤ
ﮉ
ﯲ
ﮬ
ﭩ
ﭣ
ﰵ
ﭟ
ﱇ
ﭞ
ﮨ
ﭺ
ﮩ
ﭔ
ﮃ
ﮞ
ﯲ
ﰖ
ﯜ
ﭶ
ﰸ
ﭿ
ﱄ
ﭩ
ﰠ
ﭙ
ﮣ
ﭔ
ﭑ
ﰵ
ﮥ
ﯔ
ﮤ
ﮡ
ﱇ
ﭲ
ﰠ
ﭣ
ﰵ
ﭟ
ﱇ
ﮔ
ﮩ
ﰌ
ﯜ
ﮨ
ﭓ
و گفته شود امروز فراموش كنيم شما را چنانچه فراموش كرديد ملاقات اينکه روز خود را
أ. هـ.
وهمچنین آنچه را که خداوند سبحانه وتعالی نسبت به استهزای مستهزئين وتمسخر او به مسخره کنندگان ومكر او به مكر کنندگان وكيد او به کید کنندگان احتیاج به تأويل ندارد زیرا از باب (جزاء از جنس عمل است) زیرا تمسخر از خداوند سبحانه به مسخره کنندگان به حق بود، وهمچنین مكر خداوند به مكر کنندگان واستهزای او به استهزا کنندگان وكيد او به کید کنندگان همه به حق است، وآنچه که به حق باشد در آن نقص نیست، وخداوند سبحانه وتعالی به آن توصیف میشود زیرا این از جانب خداوند روی داده وبه وجهی که لایق جلال وعظمت اوست ومشابه آن نیست که از خلق رخ می دهد زیرا دشمنان خدا این افعال را بخاطر عناد ولجاجت با حق واز روی کفر وعناد انجام دادند، پس خداوند سبحانه وتعالی با آنها همانگونه که عمل کردند رفتار نمود وبه نحوی که مشابه افعال آنها نیست وكيفيت آنرا جز خداوند سبحانه کسی نمیداند وخداوند آنها را ظلم نکرد بلکه آنها خود بر خویشتن ظلم کردند، واز كيد کردن ومكر کردن ومسخره واستهزائ کردن او به آنها مهلت دادن برایشان وعجله نکردن در عقوبت ومجازات آنهاست، واز آن جمله آن است که برای منافقين در روز قيامت بعضی از نور خود را ظاهر میکند سپس آنرا منع می کند چنانچه خداوند عز وجل در سورۀ حديد فرموده است:
ﯔ
ﮤ
ﮡ
ﱇ
ﮀ
ﮤ
ﯔ
ﮤ
ﭙ
ﰱ
ﮡ
ﭱ
ﰴ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮊ
ﮥ
ﰌ
ﱐ
ﰠ
ﭙ
ﰱ
ﮡ
ﮒ
ﮤ
ﮢ
ﮥ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮉ
ﮟ
ﰌ
ﱐ
ﰠ
ﭙ
ﮣ
ﰌ
ﭽ
ﰱ
ﭩ
ﰠ
ﭓ
ﯺ
ﭕ
ﰠ
ﱀ
ﱋ
ﯫ
ﰵ
ﮥ
ﭓ
ﭲ
ﮤ
ﮊ
ﰴ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭓ
ﭔ
ﮂ
ﰱ
ﰮ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﮂ
ﮤ
ﭔ
ﮂ
ﮤ
ﭙ
ﱉ
ﭷ
ﮤ
ﭦ
ﰟ
ﯸ
ﱄ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮂ
ﯭ
ﮡ
ﯢ
ﰞ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﭕ
ﰠ
ﯛ
ﭰ
ﯰ
ﭓ
ﭔ
ﯢ
ﱇ
ﮏ
ﰖ
ﰹ
ﰴ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﮢ
ﮥ
ﯢ
ﮥ
ﭓ
ﭑ
ﰵ
ﮥ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﱊ
ﮣ
ﭔ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭶ
ﮤ
ﭺ
ﰠ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﮂ
ﰸ
ﮡ
ﯢ
ﮉ
ﭓ
ﱊ
ﮣ
ﰩ
ﰬ
ﯟ
ﰟ
ﭮ
ﮪ
ﭟ
ﮤ
ﯠ
ﱈ
ﮊ
ﮥ
ﮘ
ﰷ
ﭾ
ﭠ
ﰟ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﯢ
ﭩ
ﭑ
ﯺ
ﭖ
ﰴ
ﰍ
ﭟ
ﮤ
ﭔ
ﭮ
ﭧ
ﭟ
ﮤ
ﭔ
ﰬ
ﰠ
ﮊ
ﰴ
ﮝ
ﰸ
ﰍ
ﱊ
ﰠ
ﯛ
ﮝ
ﰠ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﯞ
ﯸ
ﮡ
ﱈ
ﭸ
ﮥ
ﮠ
ﰹ
ﮢ
ﮥ
ﰰ
ﮣ
ﰌ
ﮗ
ﰟ
ﯞ
ﰴ
ﮞ
ﰸ
ﰍ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﭕ
ﰠ
ﭦ
ﮤ
ﭓ
ﰟ
ﭖ
ﰠ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﰹ
ﮩ
ﯜ
ﮨ
ﭓ
ﭮ
ﰭ
ﰙ
ﰝ
ﰛ
ﰘ
ﯔ
ﰴ
ﮊ
ﮥ
ﭔ
ﯛ
ﰰ
ﮢ
ﮈ
ﮤ
ﮛ
ﰶ
ﭾ
ﱇ
ﭖ
ﮢ
ﭩ
ﮣ
ﭾ
ﱇ
ﮂ
ﮤ
ﭣ
ﰵ
ﮐ
ﭲ
ﯹ
ﰹ
ﮩ
ﭣ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﭘ
ﭕ
ﮣ
ﭔ
ﭩ
ﰵ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭟ
ﮤ
ﭯ
ﮞ
ﯣ
ﭤ
ﮢ
ﮥ
ﭩ
ﮣ
ﰌ
ﭣ
ﰖ
ﮊ
ﯹ
ﭣ
ﰵ
ﭟ
ﱇ
ﱊ
ﮣ
ﭷ
ﮤ
ﮎ
ﭷ
ﰸ
ﭿ
ﱄ
ﭖ
ﮢ
ﮂ
ﱐ
ﰱ
ﯲ
ﮬ
ﭣ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﮢ
ﮥ
ﭯ
ﮣ
ﯞ
ﮤ
ﭟ
ﯾ
ﰒ
ﱄ
ﰻ
ﰵ
ﭼ
ﱈ
ﮢ
ﮥ
ﭓ
ﭔ
ﯢ
ﱇ
ﭯ
ﮣ
ﭫ
ﱇ
ﭷ
ﰸ
ﭿ
ﱄ
ﮢ
ﮥ
ﰿ
ﮨ
ﯞ
ﯸ
ﭯ
ﱉ
ﭣ
ﰵ
ﭾ
ﰴ
ﭓ
ﭔ
ﮫ
ﭶ
ﭲ
ﮤ
ﭔ
ﮄ
ﰟ
ﯣ
ﯡ
ﮝ
ﮩ
ﭼ
ﯿ
ﰤ
ﭤ
ﮐ
ﮩ
ﭕ
ﭑ
ﰵ
ﮥ
ﭖ
ﮢ
ﭴ
ﱇ
ﯡ
ﰳ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯼ
ﮢ
ﮥ
ﰿ
ﮨ
ﯞ
ﯸ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﭟ
ﰟ
ﭔ
ﭔ
ﭑ
ﯼ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﱄ
ﮤ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﯢ
ﰳ
ﰙ
ﰞ
ﰛ
ﰘ
ﱊ
ﮣ
ﭔ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﯜ
ﮥ
ﮡ
ﱇ
ﮀ
ﮤ
ﮧ
ﯰ
ﯔ
ﰴ
ﮣ
ﱈ
ﮫ
ﮣ
ﯜ
ﰵ
ﭲ
ﰠ
ﮊ
ﭣ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﱊ
ﰠ
ﯚ
ﱅ
ﯔ
ﮤ
ﮠ
ﰨ
ﮢ
ﮥ
ﮧ
ﯰ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮪ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯺ
ﭕ
ﰠ
ﱀ
ﱌ
ﮤ
ﭞ
ﮨ
ﱐ
ﮨ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﭓ
ﭘ
ﭤ
ﭲ
ﮤ
ﭗ
ﱊ
ﮢ
ﮥ
ﭡ
ﭣ
ﰵ
ﭾ
ﰴ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﮉ
ﯹ
ﭔ
ﯢ
ﰳ
ﭘ
ﮔ
ﰠ
ﯢ
ﮭ
ﭲ
ﮤ
ﮡ
ﱇ
ﭩ
ﮣ
ﭩ
ﭣ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﭘ
ﮢ
ﮥ
ﭟ
ﰟ
ﯺ
ﱉ
ﯸ
ﮭ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﮩ
ﰒ
ﰖ
ﯞ
ﯟ
ﰸ
ﰙ
ﰟ
ﰛ
ﰘ
روز که گويند مردان منافق و زنان منافق با مسلمانان بنظر شفقت نگريد بسوي ما روشني گيريم از نور شما گفته شود بازگرديد پس پشت خويش پس بجوئيد روشني را پس بنا كرده شود در ميان ايشان ديواري که او را دروازه باشد اندرون آن ديوار در آنجا رحمت است و بيرون آن ديوار بجانب او عذابست
(13)
آواز دهند منافقان مسلمانانرا آيا ما نبوديم همراه شما گفتند آري و ليكن شما در بلا افگنديد خويشتن را و انتظار كرديد و شك آورديد و فريفته كرد شما را آرزوها تا آنكه برسيد فرمان خدا و فريب داد شما را در فرمانبرداري خدا شيطان فريبنده
(14)
پس امروز گرفته نشود از شما فداي و نه از كافران گرفته شود جاي شما آتش است همان آتش لائق شما است و بد بازگشت است وي
(
شماره بخش 3
;
صفحه 77
)
وچنین علمای تفسير از اهل سنت در این معنى گفته اند:
امام
ابن جریر
- رحمه الله - بعد از ذكر اقوال علماء در تفسير فرمودۀ خداوند متعال گفته است:
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯻ
ﯕ
ﮟ
ﯲ
ﱄ
ﭺ
ﮤ
ﮛ
ﱇ
ﯤ
ﰝ
ﯨ
ﰵ
ﭥ
ﰞ
ﮛ
ﰞ
ﭾ
ﱇ
خدا تمسخر ميكند با ايشان
(
شماره بخش 3
;
صفحه 78
)
وصواب در این از تأويل نزد ما آن است که معنى استهزا در كلام عرب إظهار کردن استهزا کنند گفتار ویا کرداری را برای کسی که او را استهزا میکند به آنچه که او را راضی می کند ودر ظاهر با او موافقت نشان میدهد واو با این گفته ویا واکنش خود نومیدی باطنی را در او بجای می گذارد وهمینطور است معنای تمسخر وفریب ومکر، ووقتیکه اینطور بود، وخداوند جلّ ثناؤه برای اهل نفاق در دنيا احكامی را قرار داده است که به زبان خود اقرار به خدا ورسول وبه آنچه که از نزد خداوند آورده است را ظاهر میکنند واین راه در آمد بر آن میشود که اسم اسلام شامل آنها میشود، واگرچه غیر آن از احكام مسلمين میپوشانند ودر ظاهر به زبان خود اقرار وافعال نیک وپسندیده را آشکار می کنند وخداوند متعال دروغ آنها را میداند، واز اعتقاد پلید آنها وشكّ ایشان در آنچه که به زبان ادعا میکنند که آنها تصدیق کننده اند تا آن جا که گمان کردند که در آخرت در جملۀ کسنیک در دنیا با آنها بودند حشر میشوند وبه آنجا که آنها وارد بشوند ایشان نیز آنجا وارد خواهند شد، ودر در آمدگاه آنها داخل خواهند شد، وخداوند جل جلاله با اظهار نمودن آنچه را که برای آنها ظاهر کرده از احكام مرتبط به آنها در دنيا وآخرت تا حال فرق نمودن بين آنها وبين اوليای خود درد ناکترین عذابی را که به بدترین دشمنان خود آماده کرده برای آنها نیز آن را آماده کرده است تا آنکه میان آنها ومیان اوليای خود تمیز کرده وآنها داخل پست ترین طبقات دوزخ میکند، معلوم بود که خداوند جل ثناؤه با این رفتار خود با آنها، واگرچه که جزای فعل آنها وعدالت خداوند با آنها بسبب نافرمانی آنها بود در دنیا احكام آنها را به احكام أوليای خود ملحق کرد، ودر حالیه آنها دشمنان او هستند وآنها را در آخرت با مؤمنان حشر کرد ودر حالیکه آنها او را تکذیب میکنند، تا آنکه آنها از آنها جدا کرد از روی استهزا وتمسخر وفریب ومكر زیرا معناى استهزاء وتمسخر ومكر وفریب همان است که قبلا آنرا توصیف وتعریف کردیم، بدون اینکه آن معنای آن در حالی باشد که استهزا کننده بر شخصی که او را استهزا میکند ظالم باشد وبر او انصاف نکند بلکه این در همۀ احوال معنای آن است هرگاه صفاتی را که پیش در معنى استهزاء وشبیه آن بیان داشتیم موجود بود) أ. هـ.
وحافظ ابن كثير - رحمه الله - در تفسير فرمودۀ خداوند تعالى گفته است:
ﯔ
ﮤ
ﮡ
ﱇ
ﮀ
ﮤ
ﯔ
ﮤ
ﭙ
ﰱ
ﮡ
ﭱ
ﰴ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮊ
ﮥ
ﰌ
ﱐ
ﰠ
ﭙ
ﰱ
ﮡ
ﮒ
ﮤ
ﮢ
ﮥ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭺ
ﰰ
ﮉ
ﮟ
ﰌ
ﱐ
ﰠ
ﭙ
ﮣ
ﰌ
ﭽ
ﰱ
ﭩ
ﰠ
ﭓ
ﯺ
ﭕ
ﰠ
ﱀ
ﱋ
ﯫ
ﰵ
ﮥ
ﭓ
ﭲ
ﮤ
ﮊ
ﰴ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﭓ
ﭔ
ﮂ
ﰱ
ﰮ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﮂ
ﮤ
ﭔ
ﮂ
ﮤ
ﭙ
ﱉ
ﭷ
ﮤ
ﭦ
ﰟ
ﯸ
ﱄ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮂ
ﯭ
ﮡ
ﯢ
ﰞ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
روز که گويند مردان منافق و زنان منافق با مسلمانان بنظر شفقت نگريد بسوي ما روشني گيريم از نور شما
آیت،
ابن ابو حاتم گفت:
به ما پدرم حدیث گفت به ما
عبدة بن سلیمان حدیث گفت
به ما
ابن مبارک حدیث گفت
به ما
صفوان بن عمرو حدیث گفت:
به من
سلیم بن عامر حدیث گفت
گفت: بر جنازۀ در دروازۀ
دمشق بیرون شدیم
وابو امامه باهلی همراه ما بود،
پس وقتیکه برجنازه نمازخواند وشروع به دفن کردن او کردند ابوامامه
گفت:
ای مردم شما در منزلی صبح وشام کردید که حسنات وسيئات را در آن تقسیم میکنید ونزدیک است که به منزل دیگر سفر کنید وبه قبر اشاره کرد - خانۀ تنهایی وخانۀ تاریکی وکرم وخانۀ تنگ مگر آنکس که خداوند برایش وسیع کند سپس از آن به جاهای روز قيامت انتقال می کنید، پس هر آئینه شما در بعضی از این جای ها میباشید که امر خداوند بر مردم فرا می رسد وچهره های سفید وچهره های دیگر سیاه میشوند، سپس از آنجا به منزل دیگری انتقال می کنید وتاریکی سختی مردم را فرافرا می گیرد پس از آن نور تقسیم میشود وبرای مومن نور داده میشود وکافر ومنافق ترک میشوند وبه آنها نور داده نمیشود، وآن مثلی است که خداوند در كتاب خود آورده وفرموده است:
ﭖ
ﮢ
ﮢ
ﱈ
ﭞ
ﮨ
ﰱ
ﰮ
ﭭ
ﰹ
ﭺ
ﮩ
ﰌ
ﭽ
ﭫ
ﱌ
ﰟ
ﯣ
ﭢ
ﮢ
ﮤ
ﱉ
ﯞ
ﭩ
ﭩ
ﯨ
ﰧ
ﮔ
ﰖ
ﰤ
ﮓ
ﭕ
ﯔ
ﮤ
ﱄ
ﱉ
ﰂ
ﮤ
ﭩ
ﮝ
ﰸ
ﭲ
ﮤ
ﮡ
ﱇ
ﮜ
ﰤ
ﭲ
ﮙ
ﰠ
ﮐ
ﱊ
ﮣ
ﮡ
ﱇ
ﭕ
ﰠ
ﮝ
ﰠ
ﰏ
ﭲ
ﮤ
ﮡ
ﱇ
ﮜ
ﰤ
ﭲ
ﮙ
ﰠ
ﮐ
ﱊ
ﮣ
ﮡ
ﱇ
ﭕ
ﰠ
ﮝ
ﰠ
ﰏ
ﯯ
ﮨ
ﮤ
ﮠ
ﭔ
ﭮ
ﰣ
ﭤ
ﰰ
ﰱ
ﭭ
ﰹ
ﭺ
ﮩ
ﰌ
ﭽ
ﭧ
ﭟ
ﮤ
ﰹ
ﱈ
ﰦ
ﰮ
ﮛ
ﮠ
ﭔ
ﱊ
ﮣ
ﮡ
ﱇ
ﭝ
ﮣ
ﭟ
ﮤ
ﰹ
ﱈ
ﰪ
ﭳ
ﭙ
ﰟ
ﯝ
ﮣ
ﭓ
ﭑ
ﭖ
ﮢ
ﮪ
ﱈ
ﯞ
ﮤ
ﮜ
ﮩ
ﯔ
ﮤ
ﯚ
ﮩ
ﮞ
ﰸ
ﰍ
ﭩ
ﮣ
ﭿ
ﱄ
ﯔ
ﮤ
ﭣ
ﮣ
ﯚ
ﱅ
ﯔ
ﮤ
ﯞ
ﮤ
ﭡ
ﮗ
ﮩ
ﭔ
ﭣ
ﮢ
ﮥ
ﭲ
ﮤ
ﮐ
ﭩ
ﯺ
ﭿ
ﱄ
ﯗ
ﮣ
ﮗ
ﱉ
ﰹ
ﮩ
ﭰ
ﰙ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯻ
ﭩ
ﮣ
ﮝ
ﰸ
ﰍ
ﮂ
ﰸ
ﮡ
ﯢ
ﮉ
ﭓ
ﱊ
ﮣ
ﭺ
ﮩ
ﭔ
ﭩ
ﮣ
ﮝ
ﰸ
ﰍ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮂ
ﯭ
ﮡ
ﯢ
ﭱ
ﰙ
ﰚ
ﰞ
ﰘ
يا مانند تاريكيها در دريائي عميق ميپوشد اينکه كافر را موجي از بالاي آن موجي ديگر از بالاي آن ابر بود تاريكيهاست بعض آن بالائي بعض ديگر چون بيرون آرد دست خود نزديك نيست که ببيندش و هر که نداد او را خدا روشني پس نيست او را هيچ روشني
(
شماره بخش 3
;
صفحه 79
)
وكافر ومنافق از نور مؤمن استفاده کرده نمیتوانند همچنانکه نابینا از بینایی شخص بینا استفاده کرده نمیتواند، ومردان وزنان منافق برای اهل ایمان میگویند،
ﭓ
ﭔ
ﮂ
ﰱ
ﰮ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﮂ
ﮤ
ﭔ
ﮂ
ﮤ
ﭙ
ﱉ
ﭷ
ﮤ
ﭦ
ﰟ
ﯸ
ﱄ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮂ
ﯭ
ﮡ
ﯢ
ﰞ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﭕ
ﰠ
ﯛ
ﭰ
ﯰ
ﭓ
ﭔ
ﯢ
ﱇ
ﮏ
ﰖ
ﰹ
ﰴ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﮢ
ﮥ
ﯢ
ﮥ
ﭓ
ﭑ
ﰵ
ﮥ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
ﱊ
ﮣ
ﭔ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﭶ
ﮤ
ﭺ
ﰠ
ﯲ
ﰮ
ﮡ
ﭓ
ﭘ
ﮂ
ﰸ
ﮡ
ﯢ
ﮉ
ﭓ
بنظر شفقت نگريد بسوي ما روشني گيريم از نور شما گفته شود بازگرديد پس پشت خويش پس بجوئيد روشني را
واین فریب خداوند است که منافقين را فریب داده آنجا که فرمود:
ﯗ
ﰵ
ﯔ
ﮣ
ﰌ
ﯚ
ﰠ
ﰴ
ﰴ
ﮡ
ﮒ
ﮤ
ﭓ
ﭔ
ﭑ
ﯺ
ﮢ
ﮥ
ﮔ
ﰹ
ﮡ
ﮥ
ﮪ
ﮩ
ﰌ
ﯚ
ﰠ
ﰴ
ﰴ
ﮗ
ﰰ
ﭾ
ﱇ
فريب ميكنند با خدا و خدا نيز فريب ميكند با ايشان
پس به همان مکانی بر می گردند که نور در آنجا تقسیم شده بود پس چیزی را نمیابند پس بسوی آنها بر میگردند ومی بینند که میان آنها حصاری زده شده ودر آن دروازۀ است،
ﭟ
ﮤ
ﭔ
ﰬ
ﰠ
ﮊ
ﰴ
ﮝ
ﰸ
ﰍ
ﱊ
ﰠ
ﯛ
ﮝ
ﰠ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﯞ
ﯸ
ﮡ
ﱈ
ﭸ
ﮥ
ﮠ
ﰹ
ﮢ
ﮥ
ﰰ
ﮣ
ﰌ
ﮗ
ﰟ
ﯞ
ﰴ
ﮞ
ﰸ
ﰍ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﭕ
ﰠ
ﭦ
ﮤ
ﭓ
ﰟ
ﭖ
ﰠ
ﭓ
ﭔ
ﭩ
ﱉ
ﰹ
ﮩ
ﯜ
ﮨ
ﭓ
ﭮ
ﰭ
ﰙ
ﰝ
ﰛ
ﰘ
اندرون آن ديوار در آنجا رحمت است و بيرون آن ديوار بجانب او عذابست
آیت، ولیکن
سلیم بن عامر میگوید:
پس منافق همچنان در حالی از فریب میباشد تا اینکه خداوند نور را تقسیم وخداوند بين منافق ومؤمن تمیز میاورد، سپس گفت: به ما پدرم حدیث گفت
یحیی بن عثمان
حدیث گفت به ما
ابن حیوه
حدیث گفت به ما
ارطأه بن منذر
حدیث گفت به ما
یوسف حجاج بن
از
ابو اُمامه
گفت: خداوند ظلمت وتاریکی را روز قيامت می فرستد پس هیچ مؤمن وكافری نمی باشد كف خود را می بیند تا آنکه خداوند نوری را بسوی مؤمنان به اندازۀ اعمال آنها می فرستد پس منافقین از پی آنها می روند ومیگویند:
ﭓ
ﭔ
ﮂ
ﰱ
ﰮ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﮂ
ﮤ
ﭔ
ﮂ
ﮤ
ﭙ
ﱉ
ﭷ
ﮤ
ﭦ
ﰟ
ﯸ
ﱄ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮂ
ﯭ
ﮡ
ﯢ
ﰞ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
بنظر شفقت نگريد بسوي ما روشني گيريم از نور شما
وعوفی
وضحاک
وغیر آنها از
ابن عباس گفته اند:
در حالیکه مردم در تاریکی میباشند خداوند نوری را می فرستد پس وقتیکه مؤمنان نور را می نینند بسوی آن می روند ونور دليلی میباشد از جانب خداوند بسوی بهشت، پس وقتیکه منافقین مؤمنان را می بینند که روان هستند از پی آنها می روند پس خداوند تاریکی را بر منافقان فرا می آورد پس آنگاه میگویند:
ﭓ
ﭔ
ﮂ
ﰱ
ﰮ
ﯞ
ﰴ
ﮢ
ﮂ
ﮤ
ﭔ
ﮂ
ﮤ
ﭙ
ﱉ
ﭷ
ﮤ
ﭦ
ﰟ
ﯸ
ﱄ
ﭲ
ﰠ
ﮐ
ﮂ
ﯭ
ﮡ
ﯢ
ﰞ
ﭞ
ﰵ
ﭾ
ﱇ
بنظر شفقت نگريد بسوي ما روشني گيريم از نور شما
ما در دنيا با شما بودیم مؤمنان میگویند: پشت سر خود بر گردید از آنجا که از تاریکی آمدید طلب نور کنید.
آنچه را که حافظ
ابن کثیر ذکر کرده بود، پایان یافت.
وبه آنچه که
ابن جریر
وابن کثیر
(
شماره بخش 3
;
صفحه 80
)
- رحمة الله عليهما - ذکر کردیم برای خواننده روشن میشود که مكر وتمسخر به كافران وفریب واستهزاء به منافقان وكيد از سوی خداوند سبحانه وتعالی برای دشمنانش همۀ آن بر باب خود است، ونیاز به تأويل ندارد بلکه آن از جانب خداوند حق وعدل وجزاء برای آنها از جنس عمل شان است وخداوند آنگونه که لایق شان اوست آنها را جزا می دهد ومانند ان فعلی نیست که از دشمنانش رخ داده است؛ زیرا صفت خداوند سبحانه وتعالی وافعال او لايق شان خود اوست وهمه حق وعدل است وكيفيت آنرا جز خداوند سبحانه کسی نمی داند، وبندگان فقط همان چیزی را میدانند که خداوند از آن در کتاب گرامی خود ویا بر زبان رسول امين خود عليه افضل الصلاة والتسليم خبر داده است.
قبلی
بعد