طبق بر شمارۀ جلد ورق زدن > جلد ششم > چیست حكم کمک گرفتن از كفار در جنگ با كافران؟

(شماره بخش 6; صفحه 183)

چیست حكم کمک گرفتن از كفار در جنگ با كافران؟

حمد وستايش خداوند عالميان را است ودرود وسلام باد بر اشرف پیامبران وامام پرهیزگاران ورهبر مجاهدین پیامبر ما محمد وبر آل ویارانش وکسانیکه به نیکی پیروی ایشان را کردند تا به روز قیامت. وسپس:
هرآینه اختلاف کرده اند علما خداوند رحمت شان کند پیرامون کمک گرفتن از کافران بر جنگ علیه کافران بر دو قول:
یکى از آن دو: منع نموده از این کار، ودلیل گرفته اند بر گفته های شان به گونه اى ذیل:
اول: آنچه مسلم در صحيح خود روايت كرده از عایشه (رضی الله عنها) مردی از مشرکین - که به جرئت ودلاوری معروف بود- پیامبر (صلی الله علی وسلم) را در مسیر بسوی بدر در حرة الوبره، دریافت، وگفت:آمدم تا از تو پیروی کنم وهمراه تو غنیمت بدست آورم پس پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به او فرمود: به خدا ورسولش ایمان داری؟ گفت: نه، فرمودند: برگرد وهرگز از مشرک کمک نمی گیرم، گفت: سپس مرد رفت تا آنکه مادر شجره بودیم مرد پیامبر را دریافت همان جملۀ سخن اول خود را به آنحضرت گفت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به او فرمود: به خدا ورسولش ایمان داری؟ گفت: نه. فرمودند: برگرد من هرگز از مشرک کمک نمی گیرم، پس از آن در بیداء به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) رسید وهمان سخن اول را دوباره گفت، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به او فرمود: به خدا ورسول او ایمان داری؟ گفت: آری. فرمودند: حرکت کن ا. هـ.
وهمچنان دلیل آوردند به آنچه که حاکم در صحیح خود روایت کرده است از حدیث یزید بن هارون كه مستلم بن سعید الواسطی از خبیب بن عبد ارحمن بن خبیب از پدرش واز پدر بزرگش ما را خبر داد: خبیب بن یساف گفت:من ومردی ازقوم من نزد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) آمدیم ودر حالیکه رسول الله (صلی الله علیه وسلم) تصمیم غزوۀ را داشت پس گفتم: ای رسول خدا ماحیا میکنیم اینکه قوم مادر غزوۀ حاضر شوند وما همراه ایشان حاضر نشویم، فرمودند:اسلام آورید، گفتیم: نه، فرمود:ما از مشرک کمک نمیگیریم، گفت:پس اسلام آوردیم وهمراهش در غزوه حاضر شدیم حدیث، حاكم گفت: اسناد این حدیث صحیح است، وآن را تخریج نکرده اند، وخبیب صحابي معروف است، ا. هـ. حافظ زیلعی
(شماره بخش 6; صفحه 184)
در نصب الراية 423 آنرا ذكر کرد، سپس گفت: واحمد ، وابن ابو شیبه، واسحاق بن راهویه در مسانیدشان، وطبرانی در معجم خود از طریق ابن ابي شیبه آنرا روایت کرده اند.
گفت در التنقیح: موثق ومعتمد است. وخبیب بن عبد الرحمن یکی ازمعتبرترین وبا ثبات است. خداوند داناتر است.
سپس زیلعی گفت: حديث ديـﮔر: آنرا اسحاق بن راهویه در مسندش روایت کرده است برای ما خبر داد فضل بن موسی از محمد بن "عمرو بن علقمه از سعید بن منذر از ابو حمید ساعدی گفت روز احد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) بیرون شد تاکه پشت سرگذاشت ثنیۀ وداع را به پشت سر خود نگاه کردند وگروهی مجهز با سلاح را دیدند، وفرمودند: اینها چه کسانی هستند؟ گفتند: این عبدالله بن ابی بن سلول ودوستان از یهود، وآنها گروه عبد الله بن سلام هستند، فرمودند: آیا مسلمان شده اند؟ عرض کردند:خیر آنها بر دین خود هستند، فرمودند: به آنها بگویید برگردند وما از مشرکین علیه مشرکین کمک نمیگیریم، پایان یافت.
واقدى در كتاب المغازى آنرا روايت كرد ، ولفظ آن این است گفت: اینها چه کسانی هستند؟ عرض کردند: ای رسول خدا اینها هم پیمانان بن ابی از یهودیان هستند فرمودند:ازاهل شرک علیه اهل شرک یاری نمی خواهیم پایان یافت.
حازمی در كتاب الناسخ والمنسوخ گفت : اهل علم بر این موضوع اختلاف کرده اند در این مسئله پس جماعتی کمک گرفتن از مشرکین را منع کرده است، واز جمله ایشان احمد به گونه مطلق، ودلیل گرفتند به حدیث عایشه سابق گذشت. وگفتند: آنچه که مخالف است در صحت برابر نمی باشد، پس ادعای شیخ معذور دانسته شد.
وجماعتی بر این باورند که امام می تواند اجازه دهد برای مشرکین که همراه او بجنگد وکمک بگیرد از آنها به دو شرط:
یکی آن: مسلمانان کم باشند که ضرورت بر آن پنداشته شود.
ودوم: واز جمله کسانی باشند که بر آنها اعتبار شود در کار مسلمانان، سپس اسناد کرده است به شافعی که گفت: آنکه روایت نمود مالک پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) رد نمود یک مشرک یا دو مشرک را وابا ورزید اینکه کمک بگیرد از مشرک که در غزوه بدر بود، سپس آنحضرت: کمک گرفت در غزوه خیبر بعد بدر بعد از دو سال به یهودیان از بنی قینقاع وکمک اخذ کرد در غزوه حنین سال هشتم به صفوان بن امیه واو مشرک بود پس رديکه درحدیث مالک است اگر برای سببی باشد او اختیار دارد دراین باره اینکه کمک بگیرد یانه، همچنان اوردی دارد به مسلم به معنايی که می هراسد پس این دو حدیث مخالف یکدیگر نیست، اگربه خاطری باشد که او مشرک است پس مابعد او کمکش را از مشرکین نسخ نموده است .
(شماره بخش 6; صفحه 185)
مشکل نیست اگر کمک بگیرد از مشرکین بر جنگ علیه آنان اگر داوطلبانه بیرون شدند وتن ندهد به آنها وسهم هم ندهد، وثابت نشده از پيامبرصلی الله علیه وسلم که او به مشرکان سهم داده باشد، شافعی گفت : وشاید که آنحضرت رد کرده است آن مشرک را که ردکرده بود در غزوه بدر امید اسلام او را داشت گفت: واین وسعت دارد به امام اینکه رد کند مشرک را ویا اجازه بدهد پایان یافت، وسخن شافعی همه آنرا نقل کرده بیهقی از وی.
ا. هـ.
و نووى (رحمه الله) در شرح خود از صحیح مسلم 198 199 ج 12 گفت این متن آن است: گفته او: از عایشه (رضي الله عنها) اینکه پیامبر (صلى الله عليه وسلم) بیرون شد قبل بدر هنگامیکه بود بحره وبره، این گونه او را درست نمودیم به زبر با واینگونه نقل کرده است از او قاضی از همه روایت کنندهای مسلم گفت: ودرست کرد بعض آنها را به ساکن دادنش واو جای است چهار میل دورتر از مدينه، فرمودۀ آن حضرت (صلی الله علیه وسلم): برگردمن ازمشرک كمك نمی گیرم وبه تحقیق از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ثابت شده است در حدیث دیگر که او کمک گرفته است، از صفوان بن امیه قبل از اسلامش پس گرفته اند بعضی از جماعت علما به حدیث اول بر مطلق بودنش.
شافعی وديگران گفتند: اگر کافر حسن نظر داشت بر مسلمانان وحاجت بر کمک گرفتن تقاضا کرد کمک گرفته شود وگرنه مکروه است، وحمل شده است دو حدیث بر این دو حالت، واگر کافر حاضر شد به اجازه تن داده می شود به او سهم داده نمی شود وخداوند دانا تر است. ا. هـ.
وگفت وزیر ابن هبیره در کتاب خود الافصاح عن معاني الصحاح جـ 2 ص 286 ومتن آن این است: واختلاف ورزیدند: آیا کمک گرفته می شود از مشرکین بر جنگ کردن علیه اهل جنگ یا کمک گرفته شود بر دشمنان شان، پس گفت مالک واحمد نه کمک گرفته می شود از آنها ونه کمک کرده می شود بر دشمنان شان هرگز، واستثنا کرده است مالک: مگر اینکه باشد خدمتی برای مسلمانان پس جایز است، وابو حنیفه گفت: کمک گرفته می شود از آنها علی الاطلاق، وچه وقت که باشد حکم اسلام بر آنها بیشتر، اگر حکم شرک غالب باشد مکروه است.
وشافعی گفت: این به دو شرط جايز است: یکی آن: اینکه مسلمانان کم ومشرکین زیاد باشد، ودوم: اینکه دانسته شود از مشرکین حسن نظرشان بر اسلام ومیل نمودن به آن، اگر کمک گرفته شود از آنها تن داده می شود وسهم داده نمی شود، مگر اینکه احمد گفته است در یکی از روایت هایش: سهم داده می شود به آنها، و شافعی گفت: اگر به مزد گرفته شدند از مال داده می شود که مالک نداشته باشد، ودر جای دیگر گفته است: وبرای شان غنیمت داده می شود، وزیر گفت واین به مثابه جزیه وخراج است.
ا. هـ.
(شماره بخش 6; صفحه 186)
قول دوم: جایز است کمک گرفتن از مشرکین در جنـﮓ آنها هنگام حاجت یاضرورت، ودلیل آورده اند در این مورد به دلایل که از آن جمله فرموده اى خداوند متعال در سوره اى انعام است: ﭿ و حال آنكه بتفصيل بيان كرده است براي شما آنچه بر شما حرام ساخته است مگر آنچه مضطر باشيد بسوي او آیت، وهمچنان دلیل گرفته اند آنچه که نقل کرده است حازمی از شافعی (رحمه الله) در آنچه که قبلا ذکر نمودیم در حجت اصحاب قول اول، وسبقت کرده است گفته حازمی (رحمه الله) از جماعت اهل علم که آنها این کار را به دو شرط جواز داده اند:
یکی آن: اینکه مسلمانان اندک باشند وضرورت بر این پنداشته شود.
دوم: از جمله اشخاص باشند که اعتبار کرده شود بر آنها بر امور مسلمانان، وگذشته است پیش از این نقل نووى از شافعی که او اجازه داده است کمک گیری را به دو شرط ذکر شده وگرنه مکروه می باشد. ونقل نموده است همچنان این را از شافعی وزیر ابن هبیره چنانکه گذشت.
ودلیل گرفته اند کسانیکه می گویند جایز است به آنچه که آنرا احمد وابو داود روایت کرده از ذی مخمر گفت: شنیدم پیامبر (صلی الله علیه وسلم) را كه می گفت: زود است که صلح کنید با روم صلح با امنیت وشما وآنها باهم علیه دشمنی از پشت سرتان می جنگید پس پیروز میشوید وغنایم بدست میاورید حديث. وآنها را مذمت نکرده است، پس دلالت میکند بر جایز بودن وآن حمل شده بر ضرورت وحاجت است آنگونه که گذشت.
و مجد بن تیمیه در المحرر در الفقه ص171 ج2 گفت که این متن آن است: کمک گرفته نمی شود ازمشرکین مگر برضرورت، واز او همچنان روایت است اگر قوی بود ارتش شان بر آنها وبر دشمن واگر بودن با آن وآنها نظر خوب داشتن درباره اى اسلام جایز است وگرنه جایز نیست پایان یافت.
وگفت: موفق در المقنع ج1 ص492 این متن آن است: کمک گرفته نمی شود از مشرک مگر بر ضرورت.
وگفت در المغني ج8 ص 414 415 فصل: کمک گرفته نمی شود از مشرک، واین رأی را گفته ابن منذر وجوزجانی وجماعتی از اهل علم، واز احمد روایت است که دلالت می کند بر جایز بودن گرفتن کمک از مشرک، وسخن خرقی همچنان بر آن دلالت می کند هنگام ضرورت، وآن مذهب شافعی است بنا بر حدیث زهرى که آنرا ذکر کردیم. وخبر صفوان بن امیه، به این شرط که از کسی کمک گرفته می شود باید حسن نظر درباره اى مسلمان داشته باشد اگر غیر این باشد کمک از آن درست نیست، اگرما منع نمودیم کمک را از کسیکه امانت ندارد از مسلمانان مانند صاحب عار وترسنده پس کافر اولى تر است.
(شماره بخش 6; صفحه 187)
وتوجیه نموده است اول آنچه که روایت نمود عایشه (رضی الله عنها) که گفت:
پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به سوی بدر بیرون شد تا که رسید به حره وبره مردی از مشرکین او دریافت وگفته می شد که مرد با جرئت ودلاوری است پس مسلمانان از آمدن او خوشحال شدند مرد گفت:ای رسول خدا آمدم که از تو پیروی کنم وبا تو غنیمت بدست آورم، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به او فرمود: به خدا ورسولش ایمان آورداِی؟ گفت :نه، فرمود: برگرد ما هرگز از مشرک کمک نمیگیریم گفت: سپس رسول الله (صلی الله علیه وسلم) راه خود را ادامه داد تا آنکه به بیداء رسید همان مرد دوباره پیامبر (صلی الله علیه وسلم) را دریافت، رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) به او فرمود: به خدا ورسولش ایمان میاوری؟ گفت :آری فرمود: راه بیفت حديث متفق عليه. جوزجانیى آنرا وروایت کرده است.
وامام احمد به سند خود روایت کرد از عبد الرحمن بن خبیب من ومردی از قوم من حضور رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) مشرف آمدیم در حالیکه آنحضرت تصمیم غزوۀ را داشتند وما هنوز مسلمان نشده بودیم، پس گفتیم: ما حیا میکنیم که قوم ما به غزوۀ حاضر شوند وما همراه آنها حاضر نشویم فرمودند: پس شما مسلمان شده اید؟ گفتیم: خیر. فرمودند: پس ما از مشرکین علیه مشرکین کمک نمی گیریم ابن منذر گفت: که در آن ذکر نموده است که از آنها کمک گرفته اند ثابت نیست. ا. هـ.
وحافظ در التلخیص گفت بعد از آن که ذکر نمود احادیث وارد شده در جواز کمک گرفتن از مشرکین را واحادیث که منع می کند واین متن آن است: وجمع می کند میان او یعنی حدیث عایشه ومیان قبل آن یعنی حدیث صفوان بن امیه ومرسل زهرى به وجه که مصنف از آن ذکر نموده است و بیهقی از متن شافعی ذکر نموده است: هرآینه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در او رغبت به اسلام آوردن را تحمیل می کند پس رد او امیدواری به اسلام آوردن بود پس راست کرده است گمانش را، ودر آن رأی است از جهت انکار کردن در سياق نهی واز آن جمله: امرنمودن درآن بر رأی امام است، ودرخود آن نظراست، و از آن جمله: کمک طلبیدن ممنوع بود سپس اجازه داده شد واین نزدیکتر آن است وبر آن متن شافعی است.
و در الفروع ج6 ص 49 - 50 گفت این متن آن است: مکروه است کمک گرفتن از کافر مگر بر ضرورت، وگروهی ذکر نمودند، بنا به حاجت، واز او جایز است با رأی در ما، جماعتی زیادش کرده وفیصله شده در المحرر: وقوت آنها (دردشمن).
و صنعانی (رحمه الله) در سبل السلام ج4 ص 49 / - 50 بر شرح او گفت درباره اى حدیث عایشه (رضی الله عنها) برگرد من هرگز از مشرک کمک نمیگیرم آنچه متنش است: وحدیث از دلایل کسی است که می گوید: جایز نیست کمک گرفتن از مشرکین در جنگ، وآن گفته جماعتی از اهل علم است، وبر اين رفته است
(شماره بخش 6; صفحه 188)
هادویه وابو حنیفه واصحاب او بر جایز بودن این، گفتند: زیرا آنحضرت (صلى الله عليه وسلم) کمک گرفته است، از صفوان بن امیه روز حنین، وکمک گرفته است به یهود بنی قینقاع وبرای شان سهم داده است، تخریج کرده است آنرا ابو داود وترمذی از زهرى در صورت مرسل، ومراسيل زهرى ضعيف است، گفت ذهبى: زیرا او خطا بود، در آن ارسال شبهه تقلب است، وتصحیح کرده است بیهقی از حدیث ابو حمید ساعدی که او آنها را رد کرده است.
گفت مصنف: وجمع می کند میان روایات زیرا کسی را که رد کرده بود روز بدر بر او تحمیل می کرد رغبت اسلام را پس رد او باعث اسلامش شد پس گمانش را تصدیق نمود، یا اینکه کمک گرفتن ممنوع بود واجازه داده است، واین نزدیک تر است، وهرآینه کمک گرفته است روز حنین به جماعت از مشرکین با آنها در غنایم الفت نمود. وبه تحقیق شرط گذاشته است هادویه اینکه باشد با او مسلمانان که مستقل کند از آنها در امضای احکام، ودر شرح مسلم: که شافعی گفت: اگر کافر حسن نظر داشت بر مسلمانان وحاجت بر کمکش پنداشته شد کمک گرفته شود وگرنه مکروه است.
وجایز است کمک گرفتن از منافقان، برای اجماع امت بنا به کمک گرفتن پیامبر (صلى الله عليه وسلم) به عبدالله بن ابی ویاران او.
واین آخرین سخن اهل علم است که نقلش آسان شده است، خداوند توفیق دهنده است درود وسلام خداوند بر پيامبر ما محمد، وبر آل واصحاب او باد.
عبد العزيز بن عبد الله بن باز

رئيس شورای تاسیسی رابطۀ جهان اسلام

ورئيس عمومی اداره های مطالعات علمی

وفتوا ودعوت وارشاد



  قبلی     بعد