طبق بر شمارۀ جلد ورق زدن > جلد هشتم > گفتگوی که سردبیر روزنامه مسلمانان با جناب شان در باره آشتی با یهود انجام داده بود > آشتى با يهود يا بغير يهود از كافران به دوستى ويا موالات آنان ملزم نيست

آشتى با يهود"جهوديان" يا بغير يهود از كافران است به دوستى ويا طرفداری آنها ملزم نيست

س1: بعضی از مردم اینگونه فهمیده اند از پاسخ شما بر آشتى با با يهود"جهوديان" - وآن پرسش اول از مصاحبه بود - صلح وسازش با يهود که غاصبان زمین هستند، ومتجاوزان بدون قید وشرط جایز است، واینکه همدمی يهود"جهوديان" ومحبت آنها جایز است، وباید نفرت انگیزی ودشمنی با آنها ونفرت از آنها در مواد آموزشی کشورهای اسلامی درج نشود، ودر دستگاه رسانه های آن، به این گمان که صلح وآشتی با آنها این کار را تقاضا می کند، وآنها بعد از توافقنامه های صلح دشمن نیستند ونباید اعتقاد شود، زیرا دنیا در حال حاضر در حالت سازگاری وهمزیستی صلح آمیز به سر می برد، پس بر انگیختن دشمنی دینی میان ملتها جایز نیست، پس از جناب شما میخواهم که برایم توضیحات بدهید.
(شماره بخش 8; صفحه 220)
ج1: آشتى با يهود"جهوديان" يا بغير يهود از كافران انسانها است به دوستى ويا طرفداری آنها ملزم نيست، بلکه این کار خواهش امنیت میان دوطرف را دارد، وجلوگیری بعض شان از اذیت بعض دیگر، وغیر از آن، مانند خرید وفروش، مبادله نمودن سفیران.. وغیر از آن دیگر معاملات که محبت وطرفداری آنها را در بر نمی گیرد.
وهر آئینه پیامبر صلى الله عليه وسلم با مردم مکه صلح نموده اند، این کار محبت وطرفداری آنهارا واجب نساخت، بلکه دشمنی وکینه میان آنها باقی ماند، تاکه خداوند فتح مکه را سال فتح آسان ساخت ومردم گروه گروه در دین خداوند داخل شدند، واین گونه پیامبر صلى الله عليه وسلم با یهود مدینه وقتیکه رفت به مدينه به عنوان مهاجر صلح بدون قید وشرط صلح نمود، واین کار موجب محبت وطرفداری آنها نشد، اما پیامبر عليه الصلاة والسلام با آنها در خرید معامله می کرد وبا آنها سخن می گفت، وآنهارا به سوی خدا دعوت می نمود، وآنانرا ترغیب به اسلام می کرد. پیامبر صلى الله عليه وسلم وفات کرد وسپر آن حضرت درن زد یهودی در مقابل غذای که به فامیلش خریده بود گرو ماند.
وقتیکه از بنو نضیر از يهود خیانت به پیش آمد آنانرا از مدينه کوچاند درود وسلام بر او باد، هنگامیکه قریظه عهد را نقض کرد وبه کفار مکه روز احزاب بر جنگ علیه پیامبر صلی الله علیه وسلم پیامبر صلی الله علیه وسلم با آنان میل کردند جنگجویان آنانرا جنگید وکشت، وزنان وفرزندان آنانرا سبى نمود، بعد از آنکه سعد بن معاذ رضي الله عنه حکم کرد درمیان آنها پس بر این حکم نمود، وپیامبر صلی الله علیه وسلم خبر داد که حکم او حکم خداوند را از بالای هفت آسمان مطابقت کرده است.
واین گونه مسلمانان از صحابه کرام و كسانى بعد از آنها هدنت میان آنها واقع شده است- در اوقات زیاد - ومیان کافران آنها از مسیحیان يا نصارى وغیر آنان واینها محبت را ضروری نکرده است، وسرپرست کردن آنان نيست، وهر آئینه خداوند سبحانه وتعالی فرموده است: هر آئينه بيابي سختترين مردمان در عداوت مسلمانان يهود و مشركان را
(شماره بخش 8; صفحه 221)
وخداوند سبحانه نيز ميفرمايد: ﰿ ﭿ ﯿ هر آئينه هست شما را پيروي نيك با ابراهيم و آنانكه همراه او بودند چون گفتند قوم خود را هر آئينه ما بيتعلقيم از شما و از آنچه ميپرستيد بجز خدا نامعتقد شديم بشما و پديد آمد ميان ما و ميان شما دشمني و ناخوشي هميشه تا وقتي که ايمان آريد بخداي تنها خداوند سبحانه گفت: اي مومنان دوست مگيريد يهود و نصاري را بعض ايشان دوست بعض اند و هر که از شما دوست دارد ايشان را پس هر آئينه او از جمله ايشانست هر آئينه خدا راه نمي نمايد گروه ستمگاران را وخداوند عز وجل فرمودند ﭿ نخواهي يافت قومي که ايمان آرند بخدا و روز آخر باين صفت که دوستي كنند با كسي که خلاف كرده است با خدا و رسول او و اگر چه آن جماعه باشند پدران ايشان يا پسران ايشان يا برادران ايشان يا خويشاوندان ايشان آیت. آیتها به این معنی بسیار است.
واینچه دلالت می کند که صلح نمودن با کفار از يهود"جهوديان" وغیرآنها مگر وقت مصلحت وضرورت نميباشد واين امر ملزم نيست طرفدارى ومحبت آنانرا همراه شود، ونه دوستی آنها، ونه طرفداری آنها: زمانیکه پیامبر (صلى الله عليه وسلم) خیبر را فتح نمود يهود"جهوديان" در آن که آنها خرما وزراعت صلح کرده است که از مسلمانان بود نصف آنها بگیرند ونصف دیگر را به مسلمانان بدهد، وباقی ماندن در خیبر بر این عقد، ومدتی را برایش تعیین نکرد، بلکه پیامبر صلى الله عليه وسلم گفت: تا هنگامی که میخواهیم شما را اینجا می گذاریم ودر لفظ دیگر: شما را می گذاریم تا آن گاه که خدا خواسته باشد همچنان موجود بودند تاکه آنانرا عمر رضی الله عنه کوچ داد، وروایت شده است از عبدالله بن رواحه رضي الله عنه هنگامیکه او ثمره ها در بعضى سالها بر آنها خرص كرد گفتند: تو در خرص ظلم کردی، پس گفت رضی الله عنه: سوگند به خدا بغض من به شما ومحبتم به مسلمانان مرا به ظلم علیه شما وا نمی دارد، پس اگر می خواهید، خرصى را که من بر شما خرص كردم بگيريد، اگر خواستید آنرا مطابق این اخذ می کنیم.
واین همه بیان می کند که صلح وآشتی محبت را ملزوم نمی گرداند، وموالات،
(شماره بخش 8; صفحه 222)
دوستی به دشمنان خدا نیست، آنگونه که گمان می کنند بعضی آنانیکه از احکام شریعت پاک آگاهی اندک دارند.
وبا این دلایل واضح شد برای سوال کننده وغیر آن اینکه صلح با يهودیان یا غیر آنها از کافران باعث تغییر مواد آموزشی نمی گردد، ونه غیر آن از معامله های که متعلق به محبت وطرفداری است. وخداوند توفيق دهنده است.



  قبلی     بعد