طبق بر شمارۀ جلد ورق زدن > جلد هشتم > جادو وانواع آن

(شماره بخش 8; صفحه 65)

جادو وانواع آن

سپاس وستایش خدا راست، درود وسلام بر پیامبر خدا، وبر آل واصحاب او وكسيكه از هدايت اش پيروى كرد باد، وبعد:
جادو از جریمه های بزرگ، واز انواع كفر، واز بلاء است بشر در گذشته ودر حال ودر ملتهای قدیم، در جاهليت، ودر این امت به آن مبتلا بوده، وبر حسب شیوع نادان، وکم بودعلم، وکم بود انگیزه های ايماني وسلطاني - جادوگران وشعبده بازان افزایش میابند، وبرای طمع داشتن در اموال مردم وفریب دادن آنها، وبنا بر سببهاى دیگری در سراسر کشور منتشر میشوند، وهنگامیکه علم ظاهر وانتشار میابد وايمان گسترش پیدا می کند، واقتدار اسلامي قوت می گیرد این بد طینتان کم میشوند وفروکش می کنند، واز کشوری به کشور دیگری برای یافته جای که باطل خود را در آن رواج دهند انتقال می کنند، ودر آنجا به شعبده بازی وفساد خود می پردازند.
وكتاب وسنت انواع جادو وحكم آنرا بیان کرد.
پس سحر(جادو) برای آن سحر نامیده شده؛ که سببهاىآن پنهانی است وبرای آنکه جادو گران با چيزهائی پنهانی سر وکار میداشته باشند وبواسطۀ بتوانند مردم را به تخیل اندازند وحقیقت چیز را در چشم آنها وارونه ومشتبه نشان دهند، وآنها را متضرر کرده، واموال آنها را از ایشان بگیرند، آنهم بطریقۀ سری ومخفیانه که غالبا از آن آگاه نشود، وبه همین دلیل هم آخر شب را: سحر نامیده اند؛ برای اینکه در آخر شب وهنگام غفلت مردم میباشد، وبه شش نیز سحر را گفته میشود؛ زیرا در داخل جسم ومخفی است.
ومعنای آن در شریعت: آنچه که جادوگران از وهم وتخيل ایجاد میکنند وبیننده آن را حقيقت فکر می کند ودر حالیکه آن حقيقت نیست، چنانچه خداوند سبحانه وتعالی دربارۀ جادوگران فرعون فرموده: گفتند اي موسي يا اينست که تو افگني يعني عصا را يا باشيم ما اوّل كسيكه افگند(65) گفت بلكه شما افگنيد پس ناگهان رسنهاي ايشان و عصاهاي ايشان نمودار شد پيش موسي بسبب سحر ايشان که ميدود(66) پس يافت در ضمير خود موسي ترسي را(67) گفتيم مترس هر آئينه توئي غالب(68) و بيفگن آنچه در دست راست تست تا فرد برو چيزيرا که ساختهاند هر آئينه آنچه ساختهاند جادوي جادو كننده است و رستگار نميشود ساحر هر جا که رود
(شماره بخش 8; صفحه 66)
وگاهی جادو از چيزهاى میباشد جادوگران آنرا با گره زدن انجام می دهند ودر آن می دمند، چنانچه خداوند سبحانه وتعالی فرموده است: و از شر زنان سحر كننده در گرهها دم زننده وگاهی از كارهاى دیگری میباشد از راه شياطين به آن دست میابند وكارها را انجام میدهند که عقل كس را تغیر میدهد، وگاهی سبب بیماری او میشود، وگاهی سبب جدایی بین او وهمسرش میشود واو را در نظرش زشت وقبیح جلوه می دهد، ومنظر او در نگاهش منفر وزشت میشود، وگاهی جادوگر کاری با او میکند شوهرش را نظرش مکروه قبیح شود، واز شوهرش نفرت کند، وجادو كفر صريح است بنا به نص قرآن است، آنجا که خداوند عز وجل فرموده است: و پيروي كردند بآنچه خواندند شيطانان در سلطنت سليمان و كافر نشد سليمان و ليكن شيطانان كافر شدند ميآموختند مردمان را جادو پس خداوند سبحانه از كفر آنها خبر داده بسبب آنکه جادو را برای مرده تعلیم می دادند، ودر آيتها بعد از آن وخداوند متعال فرمود: ﯿ وآنچه فرود آورده شد بر دو فرشته در بابل هاروت و ماروت و نميآموزند هيچ كس را تا آنكه گويند جز اينکه نيست که ما بلائيم پس تو كافر مشو سپس خداوند سبحانه وتعالی می فرماید: پس ياد ميگيرند از ايشان افسون جدائي ميافگنند به سبب وي در ميان مرد و زن او و نيستند ايشان زيان رساننده به جادو هيچكس را مگر به اراده خدا.
(شماره بخش 8; صفحه 67)
یعنی: این جادو شری که از آن رخ می دهد همه تقدیر گذشته به مشيئت خداوند است، وپروردگار ما جل وعلا مغلوب نمیشود، وچیزی را که او نخواهد در ملك او واقع نمیشود، بلکه هیچ چیزی در این دنیا ودر آخرت روی نمیدهد مگر به تقدیر سابق خداوند رخ می دهد؛ بنا بر حكمت کاملی که خداوند سبحانه وتعالى آن را اراده فرموده، پس گاهی اینها به جادو مبتلا میشوند، واینها به بيمار مبتلی میشوند، واینها به كشتن مبتلی میشوند.. وغير آن، وخدا حكمت کامل را دارد در آنچه که حکم میفرماید ودر آنچه که مقدر می کند، ودر آنچه که برای بندگان خود شریعت می گذارد، واز همین رو خداوند متعال فرموده است: و نيستند ايشان زيان رساننده بجادو هيچكس را مگر باراده خدا. یعنی: به فرمان ومشیئت قدري خداوند نه بحکم شرعی او، وشریعت آنها را از آن منع وآنرا بر آنها حرام میدارد، ولی به مشیت قدری او که علم وتقدیر گذشته او بر آن رفته است که از فلان مرد، یا از فلان زن جادو بوقوع می پیوند، وبر فلان مرد، یا بر فلان زن واقع میشود، چنانکه تقدیر او بر آن رفته: که فلان كس کشته میشود، يا بيمار مبتلا میشود، ودر چنین سر زمینی می میرد، وچنان روزی برای او داده میشود، وثروتمند یا فقیر میشود، وهمۀ آن به مشيئت خداوند وتقدیر او سبحانه وتعالى رخ میدهد، چنانچه که خداوند متعال فرموده است: هر آينه ما هر چيز را پيدا كرديم به اندازه خداوند پاک فرمود: نه رسيد هيچ مصيبتي در زمين و نه در جان های شما مگر نوشته شده است در كتابي پيش از آنكه بيافرينيم آن مصيبت را هر آينه اين كار بر خدا آسان است
پس این شرارتهای که بدست جادوگران وغیر آنها بوقوع می پیوندد، از نادانی پروردگار ما روی نمیدهد وخداوند سبحانه وتعالى به همه چیز دانا است، هیچ چیز پنهانی بر او پوشیده نیست، چنانچه سبحانه فرموده است: بتحقیق خداوند برهر چيز داناست وخداوند پاک فرمود: تا بدانيد که خدا بر هر چيز توانا است و نيز بدانيد که خدا بگرد آمده است هر چيز را باعتبار علم
(شماره بخش 8; صفحه 68)
واو همه چیز را می داند، در ملک او چیزی واقع نمیشود که او آنرا نخواسته باشد، ولی او را حكمت کامل، وغايتهاى پسندیده ای است در آنچه که مقرر می فرماید ودر آنچه که مقدر میکند از عزت وذلت که نصیب مردم، وزوال ملک واقتدار، وبرپا کردن ملک واقتدار، وبيمار وصحت وجادو وغير آن میشود.
وسائر امرها که بر بندگان واقع میشود همۀ به مشيئت خداوند، وتقدیر گذشته اوست. واین جادوگران گاهی جيزهای وهمی وتخیلی بمیان می آورند، چنانچه در فرمودۀ خداوند عز وجل گذشت: گفتند اي موسي يا اينست که تو افگني يعني عصا را يا باشيم ما اوّل كسيكه افگند(65) گفت بلكه شما افگنيد پس ناگهان رسنهاي ايشان و عصاهاي ايشان نمودار شد پيش موسي بسبب سحر ايشان که ميدود وبه نظر بیننده چنان میامد که چوبها، وریسمانها مارهای اند که در وادی می شتابند، ودر حالیکه آنها چوبها وریسمانها هستند، لیكن جادوگران چنان به پندار مردم آوردند هنگامیکه در جلو چشمهای آنها جيزها را ظاهر کردند که آنرا آموخته بودند حقائق را در نظر مردم تغیر داد، خداوند پاک فرمود: نمودار شد پيش موسي بسبب جادو ايشان که مي دوید ودر سورۀ اعراف فرموده است: ﭿ گفت موسي شما افگنيد پس آنهنگام که افگندند بجادو بستند چشمهاي مردمان را و بترسانيدند ايشانرا و آوردند جادوي بزرگ را واین جادو در واقع حقیقت چوبها وریسمانها را تغیر نداد، ولی نظر آنها را بسبب جادو بسوی آن تغیر داد وآنرا بسبب پوشاندن که جادوگران بکار بردند، وبعضی مردم آنرا: (( تقمير )) نامیده اند وآن عبارت است از: اینکه جادوگر چيزها را انجام دهد که كس بر آن دارد حقیقت چیز را تمیز کردن نتواند، وچشم او حقيقت را درک نمیکند وگاهی چیزی را از دکان یا از خانه خود می گیرد وآنرا در نمی کند، يعنى: او حقيقت را نمی داند، وگاهی سنگ را مرغ میبند، یا سنگ را تخم مرغ می بیند، یا آنچه مشابه آن است؛ زیرا واقعیت در چشم او تغیر کرده است، بسبب عمل جادوگر، وچشمان او را جادو کره است،
(شماره بخش 8; صفحه 69)
وَآنجا کارهای کرده که جادوگران آنرا میکنند واز موادی را بکار برده که چشم او را از دیدن حقیقت وناتوان ساخته است ونمیتواند حقیقت را ببیند، این همان جادو است که خداوند آنرا بزرگ توصیف نموده: در سورۀ اعراف فرموده است: ﭿ پس آنهنگام که افگندند بجا دو بستند چشمهاي مردمان را و بترسانيدند ايشانرا و آوردند جادوي بزرگ را
وقول درست در نزد اهل علم: این است که جادوگر کشته میشود واز او در خواست توبه نمیشود؛ بسبب شر وتباه بزرگ او است، وبعض اهل علم گفته اند ازاو درخواست توبه میشود وجادوگران مانند سایر کفار که ایشان در خواست توبه میشوند، ولكن قول درست اهل علم آن است که: از او درخواست توبه نمیشود؛ زیرا شر او بزرگ است، واینکه او شر خود را پنهان می کند، وكفر خود را می پوشاند، وگاهی ادعا می کند که او توبه کرده است ودر حالیکه او دروغ میگوید، وبه مردم ضرر بزگی می رساند؛ فلذا محققان از اهل علم گفته اند کسی که جادوگری او ثابت شود کشته میشود واگرچه ادعا کند که او توبه کرده وپشیمان است، سخن او تصدیق نمیشود.
وبراى اين از عمر ثابت است او به فرماندهان لشکر اسلام نوشت هر کسی از جادوگران میابند بکشند، تا از شر آن پیشگیری شود، ابوعثمان نهدی گفت: (پس سه تن جادوگران را کشتیم)، این در صحيح بخاری از بجاله بن عَبَدَه چنین آمده است، وهمینطور روایت صحیح است از حفصه که کنیزک خود را کشت، هنگامیکه دانست او جادو کرده وی را کشت، وبه همين ترتيب جندب بن عبد الله رضي الله عنه ياري جليل القدر هنگامیکه جادوگری را دید که با سر خود بازی می کند - سر خود را می برد ودوباره آنرا بر می گرداند، این کار را به خیال مردم میاورد - از طرفی که جادوگر نمیدانست آمد واو را کشت، وگفت: (اگر راست میگویی سرخود را بر گردان).
(شماره بخش 8; صفحه 70)
ومقصود اینکه: جادوگران شر وفساد آنها بزرگ است؛ ولذا کشتن آنها واجب است، پس ولي امر اگر دانست که آنها جادوگران هستند، وبه دلیل شرعی برایش ثابت شد کشتن آنها بر او واجب است؛ بخاطر محافظت داشتن بر جامعه از شر وتباه آنها است.
وکسی اگر جادو شده باشد جایز نیست آنرا با تداوی ودرمان کند، زیرا شر به شر دفع نمیشود، وكفر با كفر ازاله نمیشود، وبلکه شر به خير دور کرده میشود؛ ولذا هنگامیکه از آنحضرت عليه الصلات والسلام در مورد نشره پرسیده شد فرمود: این از کار شیطان است ونشره مذكور در حديث: عبارت است از گشودن جادو از كس مبتلا به جادو توسط جادو ميباشد.
اما اگر آنرا با قرآن كريم وداروهای مباح ورقيۀ شرعی گشود این باکی ندارد، واما باز کردن آن به جادو جایز نیست؛ زیرا جادو عبادت برای شياطين است، پس جادوگر وقتیکه جادو می کند جادو را بعد از عبادت کردن شياطين، وبعد از خدمت کردن برای شياطين، ونزدیک شدنش به آنها باچیزی که آنها میخواهند میداند، وبعد از آن آنچه را که توسط جادو رخ می دهد برای او تعلیم میدهند، ولى درمان کردن كس مبتلا به جادو با خواندن قرآن وتعویذات شرعی، وبا داروهای مباح مانعی ندارد، چنانکه بيمار از نوعهاى بیماریها توسط پزشکان معالجه میشود، ولازم نیست که حتما شفا یابد؛ زیرا هر بيماری شفا نمیابد، پس گاهی مريض معالجه میشود وشفا میابد اگر اجل او فرا نرسیده بود، وگاهی شفا نمیاببد ودرهمان بیماری می میرد، وهرچند که به ماهرترین وداناترین پزشكان پیش کرده شود؛ زیرا هرگاه اجل فرا رسید دارو ودرمان نفعی نمی رساند؛ بنا به فرمودۀ خداوند متعال: و هرگز مهلت ندهد خداوند هيچكس را چون بيايد اجل او
وهمانا پزشكى ودارو زمانی نفع می رساند که اجل نرسیده باشد وخداوند شفا را برای بيمار مقدر کرده باشد، همچنان آن كسی که جادو شده خداوند شفا را برای او می نویسد، وگاهی شفاء را برای او نمی نویسد؛ برای ابتلاء وآزمون، وگاهی بنا به سببهاى دیگرى میباشد که تنها خداوند آن را میداند، از جمله آن سببهاى: آنکس که او را معالجه کرده درمان مناسب را برای این درد نمیدانسته، از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ثابت است که فرمودند:
(شماره بخش 8; صفحه 71)
برای هر دردی دوای است واگر دوا با درد برابر آمد به امر خداوند عز وجل بهبود میابد وپیامبر- علیه الصلاة والسلام - فرمودند: خداوند دردی را نازل نکرده مگر آنکه شفای آنرا نیز نازل فرموده است دانست آنرا کسی که دانست وندانست آنرا کسی که ندانست
واز علاج شرعی: آن است که جادو با خوندن قرآن تداوی شود، پس كس جادو شده بزرگترین سورۀ قرآن بر او خوانده شود، وآن سورۀ فاتحه است، براو تکرار شود، پس اگر خواننده نيكو مؤمن که میداند همه چیز به قضا وقدر خداوند است، واینکه خداوند سبحانه وتعالى گردانندۀ امور است، وهرگاه به چیزی بگوید: شو پس آن میشود، واگر خواندن از روی ايمان، واز تقوى، واخلاص خوانده شود، وخواننده آن را تکرار کند شاید که جادو دور شود وكس مبتلا به آن به امر خداوند شفا یابد، وبعضی از صحابه رضي الله عنهم بر بادیۀ گذر کردند که شيخ آنها را مار گزیده بود، یعنی: اميرآنها را میباشد، وهرچار ودرمانی کردند فایدۀ نکرده بود، وبه بعضی صحابه گفتند: آیا در میان شما کسی هست که رقیه كننده شرعی بخواند؟ گفتند: بلی. پس یکی از آنها فاتحه را بر او خواند، پس برخواست گویی که از بند آزاد شده است، وخداوند او را از شر گزیدن مار عافیت بخشید. وپيامبر عليه الصلات والسلام فرمود: تعویذ نوشتن گناهی ندارد اگر در آن شرک نباشد وآنحضرت عليه الصلات والسلام رقیه خواند وبرایشان رقیه خوانده شد، پس در رقیه خیر، ونفع بزرگی است، واگر بر كس مبتلا به جادو فاتحه، وآيت الكرسی، وميگويد بگو خداوند يكتا ويكانه، ومعوذتین، یا بغير آنها از آيتها خوانده شود، همراه دعاهای مبارکی که در حديثهاى پيامبر صلى الله عليه وسلم آمده، مثل این دعای پیامبر صلى الله عليه وسلم هنگامیکه بر بعض بیماران رقیه خواند: بارالها پروردگار مردم درد را ببر شفا ده تویی شفا دهنده شفا نیست جز شفای تو شفایی که بیماری باقی نمی گذارد این را سه بار یا بیشتر از آن تکرار کند، ومثل آنچه که از آنحضرت صلى الله عليه وسلم آمده: هر آئینه جبرییل علیه السلام آنحضرت صلی الله علیه وسلم را با این کلمات رقیه کردند: بنام خداوند ترا از هر چیزی که ترا اذیت رساند واز هر نفسی ویا چشم حسد کننده ترا رقیه وتعویذ میکنم خداوند ترا شفا دهد بنام خداوند ترا تعویذ ورقیه می کنم، سه بار
(شماره بخش 8; صفحه 72)
واین رقيۀ بزرگ واز پيامبر صلى الله عليه وسلم ثابت است، خواندن آن بر مار گزیده وجادو شده وبر بيمار جایز است، ورقیه خواندن بر بيمار وجادو شده ومار گزیده با دعاهای پاکیزه باکی ندارد، وهرچند که از پيامبر صلى الله عليه وسلم نقل نشده باشد تا زمانیکه چیز مخالف شرع در آن نباشد؛ بنا به عام بودن فرمودۀ پیامبر (صلی الله علیه وسلم): تعویذ نوشتن گناهی ندارد اگر در آن شرک نباشد وگاهی خداوند مريض وجادوشده وغير آنها را بدون رقيه وبدون سببهاى از كسى عافیت میدهد؛ زیرا خداوند سبحانه بر هر چیزی قادر است، واو را حكمت کامل در هر چیز دارد، وخداوند متعال در کتاب گرامی خود فرموده است: جز اينکه نيست که فرمان خدا چون بخواهد آفريدن چيزي اينست که گويدش شو پس ميشود او را سپاس وستایش است در آنچه که حکم میکند ومقدر می فرماید، واو را حكمت کامل در هر چیز دارد.
وگاهی بيمار شفا نمیابد؛ زیرا اجل او تمام گردیده ومرگ او با این بيمار مقدر شده است.
واز جمله چیزهای که در رقيه خوانده میشود آيتهاى جادو است که در آب خوانده میشود، وآن آيتهاى سحر در سورۀ اعراف است، وآن این فرموده خداوند تعالی است: و وحي فرستاديم بسوي موسي که بيفگن عصاي خود را پس ناگهان آن عصا فرو ميبرد آنچه بدروغ اظهار ميكردند(117) پس ثابت شد حق و باطل شد آنچه ايشان ميكردند(118) پس قوم فرعون مغلوب شدند آنجا و خوار گشتند ودر سورۀ يونس فرمود: ﭿ و گفت فرعون بياريد پيش من هر ساحر دانا را تا فرمودۀ جل وعلا: و ثابت خواهد كرد خدا سخن درست را بفرمان خود و اگر چه ناخوش دارند گناهكاران وهمچنان آيتهاى سورۀ طه: گفتند اي موسي يا اينست که تو افگني يعني عصا را يا باشيم ما اوّل كسيكه افگند تا فرمودۀ سبحانه تعالی: و رستگار نميشود ساحر هر جا که رود
(شماره بخش 8; صفحه 73)
واین آيتها خداوند با آنها در رقيه جادو نفع می رساند، واگرخواننده این آيتها را در آب خواند وهمراه آن سورۀ فاتحه، وآيت الكرسي، وبگو خدا يگانه است، ومعوذتين در آب خواند سپس آنرا بر كس مبتلا به جادو یا بند شده از همسرش ریخت به امر خداوند شفا میابند، اگر هفت برگ از سدر سبز در آب گذاشته شد بس كوفتن آن مناسب خواهد بود، چنانکه این را شيخ عبد الرحمن بن حسن رحمه الله در (فتح المجيد) از بعض اهل علم در باب (آنچه در نشره آمده است).
ومستحب است که سه سوره تکرار شود، وآن: ﰿ بگو خدا يگانه است و بگو پناه ميگيرم به پروردگار صبح و بگو پناه ميگيرم به پروردگار مردمان سه بار.
ومقصود اینکه: این داروها ومانند آن ا زجمله داروهای اند که مثل این بلاء با آن معالجه میشود: یعنی جادو است، وهمچنان کسی که از زنش بند شده باشد با این داروها معالجه میشود، وبسیار تجربه شده ومفید واقع شده است، وگاهی تنها به فاتحه شفا میابد، وگاهی تنها به خواندن وبگو خدا يگانه است ومعوذتين شفا میابد.
وبسیار مهم است که معالجه کننده وآنکه معالجه میشود به آن ایمان صادق داشته باشند، واعتماد کامل بخداوند داشته باشند، وبداند که خداوند سبحانه وتعالی گردانندۀ امور است، وهرگاه چیزی را بخواهد میشود، واگر نخواهد نمیشود، پس کار بدست خداوند جل وعلا است، آنچه را خواست شد وآنچه را نخواست نشد، با داشتن ايمان وصدق با خدا از خواننده وکسی که بر او خوانده میشود به امر خداوند بيمار دور میشود، وداروی حسی ومعنوی نفع می رساند.
واز خداوند متعال مسئلت میداریم که ما وشما را به آنچه که مورد رضا وخشنودی اوست موفق دارد، هر آئینه او شنوا ونزدیک است.
(شماره بخش 8; صفحه 74)
بر هر کسی که علم به كتاب وسنت دارد در کشور، ودر جامعه، ودر اهل خود برساند، تا همه مردم این امور را بدانند، وتا علم انتشار یابد؛ ولذا پیامبر عليه الصلات والسلام هنگامیکه به مردم خطبه میخواند به آنها می فرمود: پس حاضر به غایب برساند پس بسا آنکه برایش رسانده شده درک کننده تر میباشد از کسی که شنیده است وميفرمود: برسانید از جانب من اگرچه یک آیت هم باشد
پس هر کسی که از اهل علم شنیده وفهمیده آنرا برای دیگران برساند، واز گفتن آنچه را که نفهمیده ودرک نکرده خود داری کند؛ زیرا بعضی مردم چیزهای را تبلیغ می کند که در آن غلط میکند ودر آن دروغ میباشد، پس تبلیغ بدون علم جایز نیست، بلکه تبلیغ باید از روی فهم وعلم وبصیرت باشد، وچنانکه دانسته است، بدون کم وزیاد میباشد، واگر اینطور نبود خود داری نماید تا بر کسی که از او تبلیغ میکند دروغ نگوید، وتا به غير خود ضرر نرساند.
ودرود وسلام خداوند بر پیامبر ما محمد، وبر آل واصحاب او وکسانی که تا روز قیامت به نیکی از او پیروی کردند ومیکنند باد.



  قبلی     بعد